شبانگاه یکشنبه دهم فروردین ماه ۱۳۹۴، سالن ساختمان خیریه منارالقرآن، مهمان ادب دوستان بود. جلسه ای که بصورت اضطراری لابه لای شب های پر از نشاط و عروسی در شهر خور، مجالی یافته بود که برخی از دوستان گرد هم آیند.
اطلاع رسانی درمورد جلسه در یک روز و با دعوت از مهمانانی از اطراف انجام گرفت. ابتدا از دوستان انجمن ادبی آفتاب شهر لار دعوت شد، و سپس از جمعی از چهره های شناخته شده ی منطقه، از جمله: دکتر نظام الدین کامیاب (که بخاطر سفر به شیراز در جلسه حضور نداشتند)، راشد انصاری (خالو راشد، طنز پرداز صاحب نام لارستانی، که بخاطر تصادف اقوامشان نتوانستند حضور پیدا کنند) دکتر اسداله نوروزی(استاد ادبیات و عضو هئیت علمی دانشگاه هرمزگان)، محمد فیاض پور (معاون مدیر کل و رئیس آموزش و پرورش لارستان)
به هرحال، حدود ساعت نه و ربع شب، جلسه نوروزی انجمن ادبی بامداد با حضور دو مهمان ویژه برگزار شد. دکتر نوروزی و محمد فیاض پور.
البته این اولین بار نبود که این دو چهره ی شاخص در برنامه های فرهنگی برگزار شده در خور شرکت می کردند.
جلسه با معرفی اعضای انجمن ادبی بامداد به مهمانان، توسط شهرام صالحی، مسئول کمیته دانش پژوهان آغاز شد.
سپس یدالله خرمی، بحثی را در مورد ویژگی های نوروز و تفاوت آن با جشن های وابسته به آیین های مذهبی را مطرح کرد. وی سپس پیشنهادی مطرح کرد مبنی بر دایر شدن جلسات مثنوی خوانی، چه در قالب جلسات انجمن ادبی و چه در جلسات ویژه و جداگانه. که در این میان مثالی از جلسات مثنوی خوانی در خراسان ذکر کرد. این پیشنهاد مورد استقبال حاضرین در جلسه قرار گرفت و قرار شد در مورد راهکارهای اجرایی شدن این پیشنهاد، همفکری بیشتری صورت پذیرد.
همچنین با خوانش شعر معروف دهخدا با بند معروف “یاد آر ز شمع مرده یاد آر” توسط وی از آزادیخواهان سرزمین ایران در عصر مشروطه یادی شد.
در ادامه ی جلسه احمد رضایی، یکی از دست نوشته های خود در تجلیل از بزرگان علم ایران در گذشته و حال را خواند که در آن بر نقش آنان بر تغییر دید ما به هستی اشاره شده بود.
در ادامه، عبدالناصر شمسایی، نویسنده کتاب ملک محمد و اسب سخنگو (قصه کهنسالان خور) دو شعر از خودش با مضامین فولکلور را خواند یکی به زبان پارسی و دیگری به زبان لارستانی. دکتر نوروزی در حاشیه این دو شعر، ضمن تمجید از این دو شعر، به طور خلاصه بحث مهمی را در مورد لزوم توجه به صلابت کلام در کنار عنصر خیال مطرح کرد.
در گفتگوی دو نفره عبدالناصر شمسایی و دکتر نوروزی، فرصتی فراهم آمد در مورد نقش شاعران در گسترش افق دید و دایره واژگان و نحوه بیان احساس صحبت شود.
در این میان ویژگی امید بخشی مثنوی مولانا نیز به طور خلاصه بررسی شد. که دکتر نوروزی با اشاره به اینکه دکتر شریعتی هر دو باری که قصد خودکشی کرده است، بیان داشته که یادآوری ابیات مثنوی مانع شده، در این مورد مثالی را عنوان کرد.
سپس موسی پورپلاش، چهار قطعه ی سروده شده توسط خودش را خواند.
در ادامه، معصومه تکاپوی، یکی از سروده هایش را خواند. همچنین عالیه تاجدار، شعر معروف جمعه از احمدرضا احمدی را خواند.
در بخش پایانی جلسه، عارف رفیعی به معرفی کتاب ” عرفان و رندی در شعر حافظ” نوشته ی داریوش آشوری پرداخت.
سپس مهمانان برنامه، بخاطر قولی که برای حضور در مهمانی دیگری داده بودند، جلسه را با بدرقه ی اعضای انجمن ادبی بامداد، ترک کردند.
از نکات حاشیه ای برنامه می توان به عدم حضور سایر مهمانان شهر لار در جلسه اشاره کرد، چرا که اندکی از شروع جلسه نگذشته بود، که تماس و پیام عبدالرضا مفتوحی، مسئول هماهنگی حضور اعضای انجمن ادبی آفتاب لار به جلسه رسید، که بخاطر حضور “مهمان” در جلسه ی لار، و طول کشیدن برنامه، به حضور در مهمانی خور نمی رسیم!
پس از پذیرایی، عارف رفیعی ادامه ی خلاصه برداری خودش از کتاب آشوری را مفصل تر برای حاضرین شرح داد، که در این بین گفتگوهایی بین اعضا رد و بدل شد. پایان بخش برنامه نیز معرفی دو کتاب گردآوری شده از اشعار محیا، توسط سیدمحمدنور بخشایش و احمد حبیبی، توسط شهرام صالحی بود، که با این دو بیتی جلسه در حدود ساعت یازده به پایان رسید:
نم از دریا و ابر از پشته خیزد
شمال از گوشه کرمسته خیزد
که محیا می رود بر سیل صحرا
که آب از تنگ و خور و دره ریزد
…………..
اعضای شرکت کننده در این جلسه:
دکتر اسداله نوروزی، محمد فیاض پور، دکتر ابراهیم افتخار، عبدالناصر شمسایی، احمد رضایی، یداله خرمی، عارف رفیعی، حامد شفیعی، شهرام صالحی، معصومه تکاپوی، عالیه تاجدار./